سلام دوستان عزیز
سهشنبه هفته آینده ۲۱ نوامبر تو طبقه همکف ساختمان سوریس هال از ساعت ۸ شب نمایش فیلم ایرانی خواهیم داشت. اسم فیلم رو اینجا نمینویسم ولی مطمئنم با خوندن خلاصه داستان و عوامل اصلی فیلم حتماْ خواهید تونست نام فیلم رو حدس بزنید. منتظر دیدار شما هستیم.
خلاصه داستان:
یک بانوی نویسنده ایرانی به نام گلرخ کمالی، که سال گذشته شوهرش، ناصر معاصر را به حال قهر و به گمان رابطه ای میان او و منشی شرکتش ترک کرده بود، با پایان جنگ به تهران برمی گردد و شوهرش را می بیند که ورشکست شده و در حال رفتن به زندان است. گلرخ متوجه می شود که شریک شوهرش با صحنه سازی، تمامی سرمایه ی شرکت را برداشته و به طور غیر قانونی از مرز خارج شده و شوهرش مانده با تمامی بدهی های شرکت و فشارهای طلبکاران. گلرخ کمالی وظیفه ی خود می داند در جبران سوءظن بیجای خود، حالا به نجات شوهرش بشتابد و با تلاش برای پرداخت خرید طلبها و اثبات بی گناهی او، و گرفتن رضایت شاکیان از شوهرش، برای آزادی اش از زندان بکوشد. در واقع، گلرخ کمالی با ساده دلی اش وارد حرفه و دنیایی می شود که با اندیشه های او فرسنگها فاصله دارد. دنیای داد و ستد بازار. او با یک یک طلبکاران و شاکیان وارد بده بستان و معامله می شود تا رضایت آنها از شوهرش را جلب کند. و در این کار تا جایی پیش می رود که دیگر راه بازگشت ندارد و می فهمد وارد جنگی شده که دیگر نباید در آن شکست بخورد. او همه را تحمل می کند. از تحقیر و توهین تا آزار و تجاوز، و در پایان شوهرش را آزاد می کند، و شوهرش به عنوان تشکر طلاقنامه اش را به او می دهد. گلرخ کمالی هان در می یابد که همه ی این بازی صحنه سازی شوهرش بوده که با ترساندن و گریزاندن شریکش سرمایه ی شرکت را تصاحب کند، و حالا با در دست داشتن رضایت شاکیان - که گلرخ گرفته - عملا صاحب قانونی آنست و قصد دارد به عنوان اولین قدم با منشی شرکتش برای ماه عسل به خارج برود. گلرخ ضربه را با وقار و سختی تحمل می کند. اما نقشه ی ناصر معاصر نمی گیرد، زیرا شریک بازگشته ی او، و دیگرانی که گلرخ را در تمامی دوندگیهایش دنبال می کردند نیز به اندازه ناصر معاصر هشیار و منتظر بوده اند و حالا از راه می رسند و ...
نویسنده و کارگردان: بهرام بیضایی
مدیر فیلمبرداری: اصغر رفیعی جم
تدوین صدا: شهرزاد پویا
صدا برداران: جهانگیر میرشکاری،مهران ملکوتی
طراح صحنه و لباس: ایرج رامین فر
بازیگران: مژده شمسایی، داریوش ارجمند، مجید مظفری، رضا کیانیان،میترا حجار، بهزاد فراهانی، احمد نجفی، محسن قاضی مرادی
تهیه کننده: گروه فیلم لیسار
به قلم: مریم
آخرین شماره مکلینز طبق روال هرسالش دانشگاههای کانادا رو رتبه بندی کرده. اگرچه بعضی، مثلا بعضی دانشگاهها، معتقدن که این نظرسنجی نظرسنجی مناسبی نیست و حتی یه جایی دیدم که به دانشگاه ساسکاچوان گفته بودن مثل بعضی دانشگاههای دیگه از نظرسنجی خارج بشه ولی خوب اصل مطلب اینه که اولا فقط دانشگاههایی که رتبه خوبی بدست نمیارن غر می زنن یا از این نظرسنجی خارج میشن و دوما بههرحال این تنها نظرسنجی معتبر در کاناداس و اگه روش بهتری وجود داره پس کجاس و چرا محبوبیت و مقبولیت مکلینز رو نداره؟ پس بهتره تا داشتن یه روش بهتر، به نظرسنجی مکلینر به عنوان معتبرترین نظرسنجی دانشگاههای کانادایی نگاه کنیم.
به هر حال من تو این مطلب فقط سعی میکنم جایگاه دانشگاه خودمون رو در نظرسنجی بنویسم. اینم یه تندنوشته درباره این نمودارها:
* خوب دانشگاه ساسکاچوان از لحاظ رضایت دانشجوهای Undergrad و سطح تدریس در ردههای پایینه و از ریجاینا هم پایینتره اگرچه از کلگری بالاتره ولی به هرحال زیر رده بیستمه. از نظر دانشجوهای grad غیرپزشکی از لحاظ کلیت تجربه تحصیلی دانشجو در پنج رده اول نیست (معلوم نیست جاش کجاس) ولی از لحاظ رشته های پزشکی دانشگاه ساسکاچوان در رده چهارمه .
* دانشگاه به لحاظ کلی در رده دهم دکترای پزشکی قرار میگیره ولی به لحاظ غیرپزشکی لیسانس تا رده یازدهم که خبری ازش نیست.
* به لحاظ میانگین نمرههای سال آخر دبیرستان دانشجوهای ورودی به دانشگاه، دانشگاهمون در رده چهارم از ۴۷ دانشگاه کانادا قرار داره و بیش از ۹۵ درصد دانشجوهاش معدل نمره سال آخر دبیرستانشون از ۷۵ بیشتر بوده.
* یه نکته جالب درصد دانشجوهای غیربومی دانشگاهه. در دکترای پزشکی ۶ درصد دانشجوه از خارج از ایالت (میدونم بعضی ها دوست دارن بگن ((استان)) ولی من این کلمه رو ترجیح میدم) میان در حالی که این درصد مثلا برای مکگیل ۳۷درصده. اگرچه مثلا برای مکمستر ۴ درصده.
* دانشگاه ما از لحاط درصد دانشجوهای پزشکی خارج از کانادا اوله با ۲۷.۸ درصد.
* به لحاظ تعداد دانشجوهایی که افتخارملی کسب کردن، دانشگاهمون در رشته های پزشکی در رده ۱۵ قرار داره. از لحاظ تعداد افتخارات هیئت علمی در رشته های پزشکی در رده نهم قرار داریم.
* به لحاظ تعداد کتاب کتابخونه به دانشجو بازم در رشته های پزشکی در رده سوم هستیم.
* به لحاظ معروفیت در سطح کشور :
- از لحاظ کلی رتبه شونزدهم
- از لحاظ کیفیت هجدهم
- از لحاظ خلاقیت هفدهم
- از لحاظ تربیت استعدادهای مدیریتی دوازدهم
پ.ن.: برادر رئوف لینکهای مرتبط رو خواسته بودن. متاسفانه مکلینز تمام نتایج بررسیش رو آنلاین قرار نمیده تا علاقمندان رو مجبور کنه شماره مخصوصش رو بخرن (شماره ۱۳ نوامبر). به هر حال یه چیزایی آنلاین پیدا میشه که عرض میشه خدمتتون:
- تو این صفحه هم چیزای بدردبخور دیگهای (مربوط به سطح علمی-تحقیقی دانشگاه) پیدا میکنید.
به قلم: مهرداد
ارکستر سمفونیک ساسکاتون شنبه هفته بعد (۱۸ نوامبر) یکی دیگه از سری کارهای برترش (Master Series #3) رو ارائه میکنه. برنامه اجرای کارهاییه از موزارت، بتهوون و مندلسون با ویولون مارک فیوور. بلیط برنامه برای دانشجوها ۱۸ دلاره. ما قراره با بچهها بریم. اگه شما هم علاقمندید که با ما بیاید برای هماهنگی با این ایمیل تماس بگیرید . mehrdad_s1973@yahoo.com.
به قلم: مهرداد
همانطوریکه مریم در چند پست قبل گفتن قراره چند روزی به افتخار صدمین سالگرد شهر ساسکاتون جشنهایی برگزار بشه. روز جمعه ۱۰ نوامبر از ساعت ۱۲ ظهر تا ۶ عصر در TCU Place (خیابان ۲۲ نزدیک Midtown Plaza) برنامه هایی بصورت رایگان اجراء میشه. ساعت ۶ عصر همونروز هم قراره که یه نمایش برگزار بشه. نمایش ترکیبی از تاتر، رقص، اجرای زندهء موسیقی و فیلم هست. بلیط نمایش بهمراه شام بعد از اون ۸۳ دلاره. برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید.
چهارعدد بلیط رایگان نمایش (البته بدون شام) تهیه شده. در صورت تمایل به دریافت بلیط با ایمیل PSA در ( ss.psa@usask.ca ) تماس بگیرید.
راستی توسط رویا برنامهای تهیه شده که شامل رقص ایرانی هم هست. اونو از دست ندید.
به قلم: شهرام
همونطور که میدونید قرار بود روز ۱۸ اکتبر برنامه افطاری و پاتلاک داشته باشیم و بدش هم فیلم. از اونجایی که تو وبلاگ اغلب سعی میکنیم هر چند روز یک بار مطلب جدید بنویسیم و از اونجایی که مهرداد زحمت کشیدن و دو - سه پست رو پشت سر هم نوشتن ترجیح دادم در مورد برنامه اون شب بعداْ بنویسم. تا اینکه هفته قبل دیدم فرصت خوبیه هم عکسها رو بگذارم و هم مطلب کوتاهی بنویسم که از بد ماجرا زد و کامپیوتر من خراب شد تا اینکه امروز کامپیوترم رو پس فرستادن. خوشبختانه هاردش مشکل نداشت وگرنه منبع غنی عکسهای PSA بر باد میشد.
به قلم: مریم
خبر دار شدیم که به افتخار شهر ساسکاتون قراره با حضور گروهها و ملیتهای مختلف جشنی برپابشه و در این میان دوست عزیزمون خانم رویا محمود کلایه هم از طرف ایران برنامهای خواهند داشت که شامل رقص نیز خواهد بود. این برنامه از تاریخ ۶ تا ۱۲ نوامبر شروع میشه و روز ۱۰ نوامبر برنامه رایگان خواهد بود. برای اطلاعات بیشتر لطفاْ با خانم رویا تماس بگیریرد.
به قلم: مریم
سرویس جدید اینترنت قابلحمل پرسرعت راجرز یاهو غوغا کرده. مدتها بود همه منتظر تجاری شدن ارتباط شبکه اینترنت از طریق شبکه سراسری برق بودن و حالا من راجرز رو دیدم که برای اولین بار این سرویس رو میده. نمیدونم، شاید شما جایی رو سراغ داشته باشید که قبلا در سطح تجاری این کارو کرده باشه ولی من اولین باره میبینم. عالیه، کافیه دوشاخه مودم رو به پریز برق بزنید (مهم نیست کجا هستید) و با اینترنت وصل شید اونم اینترنت پر سرعت یا سرعتی معادل ۲۵ برابر دایلآپ بدون نیاز به لاگاین. به هر حال هنوز این سرویس تو ساسکاچوان ارائه نشده (این ۲۰ شهرین که تحت پوشش این شبکه هستن). حالا ببینیم اصلا سسکتل میذاره یا اونم به سرنوشت موبایلهای غیرخودش دچار میکنه. البته قیمتش الان دو برابر قیمت اینترنت کابلیه (۵۰ دلار). یعنی میشه یه روز ایران هم همچین سرویسی داشته باشه تا آدما مجبور نشن با اون دایلآپ های نفتی کار کنن؟
به قلم: مهرداد
چطوره که هفته ای یکبار در یکی از سالنهای ورزش دانشگاه دور هم جمع بشیم و با هم یه بازی گروهی مثل بسکتبال، والیبال، یا فوتبال داشته باشیم. میتونیم برای این منظور یه جلسه بیاییم در یکی از سالنهای ورزش و در مورد ساعت و روز و نوع بازی با هم به توافق برسیم. این جوری که معلومه سالنهای ورزش PAC و Education رو برای استفاده کردن باید رزرو کرد و هزینهء اون ساعتی 26$ باضافهء GST tax هست. تنها ساعتی که دانشجو با ارائه کارت دانشجویی میتونه بطور رایگان از سالن استفاده کنه ساعت ۳۰/۱۱ تا ۱ ظهر روزهای دوشنبه تا جمعه هست. فعلا جلسهء اول رو فردا سه شنبه (۲۴ October) ساعت ۱۲ تا ۱ جمع میشیم در سالن بسکتبال PAC تا راجع به برنامه ریزیش تصمیم بگیریم و نقدا یه بسکتبال هم بازی کنیم. بچه هایی که فردا رو نمیتونن بیان ولی دوست دارن تا در بازیهای هفتگی شرکت داشته باشن میتونن نظراتشون رو تا روز پنجشنبه به ایمیله PSA در (ss.psa@usask.ca) بفرستن. همچنین میخواهیم یه لیست از ایمیل کسانی که می خوان در این بازیها شرکت کنن آماده میکنیم تا هر هفته برای اونهایی که مایلن یه ایمیل یادآوری بزنیم.
مخلصه دوستای ورزشکار، شهرام
همیشه بین بچه ها بحث مقایسه علمی بین آمریکا و کانادا وجود داره. نظر خیلی از بچهها اینه که تفاوت چشمگیری بین میران تولید علم در آمریکا با اینجا وجود داره و خیلی وقتا بحث با این جمله تموم میشه که : بابا آمریکا یه جای دیگهس. شماره این هفته Macleans مطلبی در این رابطه داره که جالبه. بهانه پاول ولز نویسنده مطلب برای نوشتن این متن که عنوانش هست: مسیری که هارپر بهتر است در آن آمریکایی تر شود، درو شدن جوایز نوبل علوم امسال توسط آمریکاییهاست. امسال نوبل شیمی رو محققی از دانشگاه استنفورد برده و نوبل پزشکی به محققینی از دانشگاههای اسنفورد و ماساچوست و نوبل فیزیک به پژوهشگری از ناسا رسیده. دلیلی که پاول برای موفق بودن آمریکا در این زمینه داره بودجهایه که دولت فدرال آمریکا به تحقیق تخصیص داده. از این نظر دولت آمریکا در دنیا اوله و برعکس بقیه دنیا فقط در این جهت پیش نمیره که تحقیق و پژوهش رو به عهده صنعت بزاره.
در این مقاله، مثال مقایسهای جالبی بین کانادا و آمریکا از این جهت ارائه میشه. مثال مربوط به Canadian Institutes of Health Research هست. این نهاد تحقیقی، با در نظر گرفتن تفاوت جمعیت دو کشور، بودجهای کمتر از یک سوم معادل آمریکاییش داره و بخور و نمیر روزگار رو میگذرونه. بحث نویسنده اینه که دلیل تفاوت زیاد علمی آمریکا و کانادا عدم تخصیص بودجه دولتی کافی به این مقوله در کاناداس و این همون چیزیه که دولت کانادا باید از دولت آمریکا یاد بگیره، . البته نه پیروی چشمبسته در سیاستهای جهانی. خبر خوب اینه که هارپر قول داده در بررسی بودحه بعدی، میزان سرانه تحقیق و پژوهش رو مورد بازنگری قرار بده. با این تفاصیل به نظر شما هم واقعا آمریکا برای دانش و پژوهش یه جای دیگهس؟
اصل مقاله رو میتونید از وبسایت مجله در این آدرس بخونید.
به قلم: مهرداد
یه مدتی پیش یه بحث جالبی بین من و یه دوست خیلی عزیز در گرفت راجع به اینکه مبلغ متداول tip یا به قول خودمون چه میدونم شیرینی یا انعام یا هرچی در کانادا (علیالخصوص در رستورانها) چقدره. من که شنیده بودم این مبلغ حداقل ۱۰ درصد صورتحسابه اصرار بر این موضوع داشتم و اون دوستم می گفت که هیچ دلیلی بر این وجود نداره و البته هیچ راهی هم برای اثبات موضوع نبود. تا اینکه هفته قبل شاهد از غیب رسید و یه مطلب رو راجع به تیپ دادن در The Sheaf که نشریه دانشجویی دانشگاهه دیدم. با توجه به اینکه خیلی های دیگه هم مثل من و دوستم ممکنه تکلیفشون با این موضوع روشن نشده باشه، دیدم بد نیست این مطلب رو اینجا بزارم تا شاید کمکی کنه یا اینکه اگه دوستان دیگه نطری راجع بهش دارن و یا تجربه دیگهای دارن مطرح کنن. به هر حال، با حساب کتابایی که این بنده خدا کرده معلومه که این ده درصد هم همچین مالی نیست و به جایی نمیرسه.
اصل این مطلب جالب رو میتونید تو این آدرس در صفحه ۱۴ پیدا کنید. کلی اطلاعات راجع به انواع مختلف تیپ دادن توش هست.
به قلم: مهرداد