بر اساس آماری که اخیراْ از طرف Calgary-based think-tank گرفته شده مردم ساسکاتون در مقایسه با بقیه شهرهای بزرگ کانادا بیشترین رضایت رو از زندگیشان داشتند.
این نظرخواهی از ۳۵۰۰ نفر از شهرهای ونکوور- کلگری- ادمونتون- رجاینا- ساسکاتون- وینیپگ و تورنتو در زمستان سال گذشته صورت گرفت و از شرکتکنندگان در مورد اولویت سیاستگذاری- امنیت- مشکلات اجتماعی- کیفیت زندگی- محیط زیست- رشد- تنوع و عملکرد دولت نظرخواهی شد.
بر اساس این نظرخواهی گرچه ۸ نفر از هر ۱۰نفر از ساکنین شهرهای مذکور کیفیت زندگیشان را خوب یا بسیار خوب دانسته بودند ساسکاتون تنها شهری بود که اغلب ساکنینش کیفیت زندگیشان را بسیار خوب دانسته بودند.
تنها ۱.۴٪ مردم ساسکاتون کیفیت زندگیشان را بسیار بد ذکر کرده بودند در حالیکه ۹.۲٪ مردم رضایتبخش دانسته بودند. مردم ساسکاتون و رجاینا بیشتر از بقیه مردم اعتقاد داشتند که کیفیت زندگیشان در ۵ ساله اخیر بهبود پیدا کردهاست.
متن کامل این نظرخواهی را میتونید اینجا ببینید.
به قلم: مریم
طبق برنامهای که داشتیم روز یکشنبه حدودهای ساعت ۱۰ صبح از روبروی سیگرویلر با دوچرخه حرکت کردیم و قرار شد بقیه دوستانمون با ماشین به ما بپیوندند. هوا عالی بود و دوچرخه سواری اساسی حال داد. قبل از ناهار بچهها مسابقه فوتبال راه انداختن و وقتی همه به اندازه کافی گشنه و تشنه شدن بساط کباب رو راه انداختیم.
بعد از کباب مثل همیشه چایی قند پهلو و صحبت چسبید. بعد از چایی مثل همه پیکنیکهای ایرانی خوردیم و خوردیم و بعدش همون طور که PSA قول داده بود به تیم برنده جوایزی اهدا شد. قرار شد مسابقه اطلاعات عمومی و چیستان تو پیکنیک بعدی برگذار بشه.
این روزها طبیعت ساسکاتون خیلی زیباست و باید سعی کنیم تا زمستون دوباره نیومده حظ کافی رو ببریم. پس خودتون رو برای پیکنیک بعدی آماده کنید.
به قلم:مریم
بعد از انتظاری طولانی برای دوستداران فیلم قرار شد جمعه این هفته شب فیلم داشته باشیم.
خلاصه داستان: دختر مهندس باهر اعلام میکند که قصد ازدواج دارد. آقای باهر که با مشکلات مالی فراوانی دست به گریبان است ابتدا با ازدواج دخترش مخالفت میکند ولی بعدها با این امید که داماد آینده هم دخترش را خوشبخت خواهد کرد و هم با کمک او از شر مشکلات مالی اش خلاص خواهد شد تن به این ازدواج میدهد و با دست خالی عروسی بزرگ و باشکوهی ترتیب میدهد غافل از آنکه دامادش هم آدم پولداری نیست ولی...
زمان: ۸ شب جمعه ۱ جون
مکان: طبقه همکف ساختمان سوریس هال
پس از چندین هفته انتظار به نظر میرسه که یکشنبه این هفته هوا به اندازه کافی گرمه و میتونیم دور هم جمع شیم و از طبیعت زیبا و کباب خوشمزه لذت ببریم. دوستانی که مایلند میتونن با دوچرخه بیان ما ساعت ۱۰ صبح از جلوی سیگرویلر تا فارستری فارم رکاب خواهیم زد. در ضمن PSA یه مسابقه با جایزه برگزار خواهد کرد.
مکان: فارستری فارم (Forestry Farm)
زمان: ۱۱ صبح روز یکشنبه ۲۷ می
زمان حرکت با دوچرخه: ۱۰ صبح از جلوی سیگرویلر
خوب این دفعه هم رئوف خان و مهستی خانم شاهکار کردن:
رادیو کالج پارک یکی از رادیوهای باسابقهی اینترنتیه که بچه های دانشگاه مریلند تهیه می کنن. از همون اولا من از مشتریهاشون بودم اگرچه نه چندان ثابت قدم. این کار جمعی واقعا با توجه به خصلت از کار جمعی گریزی ایرانیها میشه گفت یه شاهکاره. و شاهکارترین بخشش اینه که این همه مدت ادامه پیدا کرده. مقایسهش کنید با این وبلاگ که عملا دیگه درش تخته شده و کسی زحمت دو کلوم نوشتن توش رو به خودش نمیده (یکیشون هم خودم). یادمه وقتی با الهام از کار این بچه ها ایدهی یه پادکست واسه پی اس ای رو طرح کردم با خندهی دوستان مواجه شدم. البته خودم هم خندیدم چون واقعا شبیه یه شوخی بود. به خاطر همینه که میگم این رادیوی بچه های مریلند یه شاهکاره. اونا صدمین برنامهشون رو تهیه کردن به علاوه کلی پادکست کتابخونی و غیره. خیلی دوست دارم این بچه ها رو از نزدیک ببینم.
این دفعه آقای رئوف عجمی و همسرشون مهستی خانم هم شاهکار کردن. یه برنامهی رادیویی برای معرفی دانشگاه ساسکاچوان تهیه کردن که از طریق این رادیو در دسترس همه قرار می گیره. این دوستان گرامی قبلا هم دانشگاه، پی اس ای و این وبلاگ رو از طریق وبلاگ دارای ایرانی - کانادایی معرفی کرده بودن و سعی کرده بودن تجربیاتشون از زندگی در ساساکاتون رو با بقیه تقسیم کنن. من به سهم خودم ازشون خیلی ممنونم و به وجودشون افتخار می کنم و واسه این دوستان و بچه های مریلند آرزوی موفقیتهای بیشتر و بیشتر رو دارم.
پ.ن. اجرای رئوف و مهستی واقعا حرفهایه. از دستش ندید. اطلاعاتشون هم یک یکه. من که بعضی هاش رو نمی دونستم. به ساسکاتون و دانشگاه هم حسابی حال دادن. دستشون درد نکنه.
با توجه به این که امتحان پایان ترم تمام شده و به نظر میرسه روز شنبه این هفته هوا آفتابی باشه تصمیم گرفتیم که یک برنامه پیکنیک داشته باشیم برای این هفته.
زمان: ساعت ۱۱ صبح روز شنبه ۲۸ آوریل
مکان: پارک پایک لیک
بوی بهار کمکم به سرزمین ساسکاچوان (آخرین منزلگاه در کره خاکی) میرسه. به همین مناسبت با دوستان تصمیم گرفتیم که چند ساعتی در کنار دریاچه پارک فارستری فارم دور هم جمع بشویم و کبابی بخوریم.
زمان: ۱۱ صبح یکشنبه ۸ آوریل
مکان: کنار دریاچه فارستری فارم
اگه آخرین شمارهی نشریهی شیف (۱)دانشگاه رو دیده باشید حتما مطلب ((بررسی یک حمام خون هالیوودی)) (۲) رو هم دیدید و مثل من هم با توجه به سر و صدایی که دور و ور فیلم ۳۰۰ شده توجهتون جلب شده و این مطلب رو خوندید.
نویسندهی مطلب اول از مقبول افتادن و فروش زیاد فیلم شروع می کنه و بعد خلاصهی داستان، و بعدش هم تعریف و تمجید از صحنهپردازی که همهش در یک لابراتوار کامپیوتری تو مونتریال جمع و جور شده و به جز بازیگران اصلی چیزی توش واقعی نیست. بعدشم میپرسه که آیا این روش آیندهی فیلمسازیه که آخر مطلب خودش هم میگه نه.
و اما اصل مطلب:
به مطلب پرشین و ایران که میرسه به واکنش دولت احمدینژاد و نمایندگان مجلس اشاره میکنه. کمی همدردی چاشنی مطلب میکنه و نشون دادن اجدادمون رو به اون شکل و شمایل تا حدی اذیت کننده میدونه. ببینید:
These actions are understandable,considering that the Persians get a pretty raw deal in 300. When they are not being slaughtered en-masse by murderous Spartans, they are being portrayed as savage and warmongering. Persian King Xerxes, who is about three metres tall in the fi lm, goes as far as to call himself a god and ride around on a giant chair carried by about 30 slaves. |
ولی چیزی که آخرش میگه اونیه که کمپانی وارنرز هم گفته. اینکه این فیلم فقط و فقط یه فیلم سرگرم کننده است و نه یک روایت تاریخی که قراره سر کلاس درس مدارس نمایش داده بشه. اهمیت تاریخی دادن به این فیلم نقض غرض ساخت فیلمه.
If the film were trying to depict historical events accurately, then perhaps the Iranian government’s concerns would be valid. But 300 is not primed to be shown in any high-school history classes. Not only is this fi lm a fantastical depiction of historically debated events, it almost ruthlessly pursues this fantasy. For example, among the Persian army’s arsenal is a giant, stitchedup monster with saw-blades for arms. To take issue with this film on the grounds of some deeper agenda or sinister message is to miss the point completely. The film sets out to entertain, and it succeeds.. |
خوب من که با نظر Kurtis Doering نویسنده مطلب موافقم ولی میدونم دوستای زیادی هستن که شدیدا با این استدلالات مخالفن و نظرشون اینه که باید به هر روش مناسبی با القائات این فیلم ضد تاریخی و ضد ایرانی مقابله کرد. به نظر من الان فرصت خیلی خوبی پیش اومده تا این دوستان برای طرح مدعیاتشون نظرات خودشون رو به صورت مستقل یا بهتر از اون به صورت جمعی و از طریق PSA که کلمهی مبارک پرشین رو هم یدک میکشه (البته به نظر من فقط به عنوان وسیلهی انتقال آرای بعضی اعضا و نه صاحبرای یا نمایندهی آرا) به شیف ارسال کنن و فکر میکنم اونا هم از چاپ مطالب ابا نخواهد کرد. این سرراست ترین، آسون ترین و اثرگذارترین روش مقابله برای ایرانیان ساکن ساسکاتون و دانشگاهیان ایرانی دانشگاه ساسکاچوانه که مخالف این فیلمن، اگرچه مسلما از پتیشن امضا کردن سختتره. پس بسمالله!
نوشته: مهرداد
(۱) The Sheaf
(۲) Exploring a Hollywood bloodbath تویی هنر Art رو نگاه کنین، صفحهی B2.
یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبر الیل و النهار
یا محول الحول والاحوال
حوّل حالنا الی احسن الحال
برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال وهمه سال مبارک بادت این روز وهمه روز
ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.
چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.
مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند.
ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد.
اما دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند.
در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم.در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."
"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم."
"بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."
بخش کردن ماه به چهار هفته در ایران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و یک شنبه و دوشنبه و ........نامیدن روز های هفته از زمان رواج آن. شنبه واژه ای سامی و درآمده به زبان فارسی و در اصل "شنبد" بوده است.
منبع:http://www.koodakan.org/monasebat/4shanbeh.htm
همراه با دیگر هموطنانمون در سراسر گیتی تصمیم گرفتیم آخرین چهارشنبه سال رو در کنار همدیگر جشن بگیریم. بنابرین روز سهشنبه ۱۳ مارچ از ساعت ۶-۸ شب در پارک ماواسین گرد هم خواهیم آمد. در ضمن با توجه به پیشنهاد دوستان جهت صرف شام به یکی از رستورانهای شهر خواهیم رفت. با توجه به سنت دیرینه PSA آجیل چهارشنبهسوری رو فراهم خواهد کرد. شما هم میتوانید با یک فلاسک چای گرمی بیشتری به محفل دوستانه بدهید.
زمان: ۶-۸ عصر سهشنبه ۱۳ مارچ
مکان: ماواسین پارک
مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد.
این فیلم داستان یک توریست آمریکایی است که عاشق یک دختر زیبا روی ایرانی شده است. اما پدر دختر که فردی متعصب و ضد آمریکا میباشد با این ازدواج مخالف است و خلاصه مادر دختر و دایی باید کمک کنند تا این زوج عاشق بهم برسند.
مکان: طبقه ۱۴ ساختمان سیگرویلر (Seager Wheeler)
زمان: ساعت ۷:۴۵ شنبه ۱۰ مارچ